کانال تلگرام سلامتکده سیب ...برای عضویت "اینجا" را کلیک نمایید سلامت ایرانیان نیاز مبرم به اقدامات مردمی دارد

ضرورت وجود سفیر سلامت در هر خانه

برنامه خودمراقبتی به دنبال همه این ایده ها و تفکرات و به دنبال بازگرداندن سلامت به خالقان سلامت است. جنس کار، تفکر مشارکتی است و همه ما باید کمک کنیم تا مردم سالم زندگی کنند.

نظام سلامت در دنیا تغییر گفتمانی کرده است

ضرورت حرکت به سمت خودمراقبتی:

هم اکنون یک تغییر گفتمانی در نظام سلامت در دنیا رخ داده است. ما از سیستم سلامت بیماری محور باید به سمت سلامت مردم محور برویم یعنی قبلا می گفتیم «سلامت برای مردم»، ولی الان می گوییم «سلامت برای مردم، با مردم و توسط مردم»

 

 

سلامت این نیست که مردم تنها در صورت بیماری به پزشک مراجعه کنند و بهترین درمان و خدمات را بگیرند. البته این حق آنها است و در ارزانترین و مقرون به صرفه ترین شرایط باید این خدمات ارائه شود اما وظیفه اصلی ما کمک به مردم برای سالم زیستن است. فلسفه این کار کمک به مردم برای کمک به خودشان است. مردم باید بدانند که سلامت حق آنها است و باید طوری زندگی کنند که کمترین نیاز به پزشک وجود داشته باشد. این فقط یک تئوری نیست بلکه باید به مرحله اجرا برسد.

 

 

 

خودباوری و اعتماد به نفس، شرط سالم زیستن است

 

اگر مشارکت مردم تا به حال یک رفتار استثنایی بود و فکر می کردیم امکان پذیر نیست، حالا معتقدیم که شروع سلامت از فرد و خانواده است و آن هم با انتخاب های آگاهانه و آزادانه و مبتنی بر عدالت. دولتمردان باید شرایطی را فراهم کنند که تمام مردم بدون مشکل، با ارزانترین قیمت به گزینه های سالم زندگی دسترسی داشته باشند.

 

 

 

سلامت یک پایان نیست، یک راه است.
 
شما در هر نقطه از مسیر سلامت برای بهتر شدن باید برنامه داشته باشید. وجود انسان قابل توسعه است و هیچ راهی برای بستن این توسعه وجود ندارد پس نباید خود را فراموش کنیم و تصور کنیم بیماری و درد کشیدن حق ماست. نباید تصور کنیم که دیگران باید دستمان را بگیرند، باید خودمان دست خود را بگیریم و آماده باشیم که از پس هر مشکلی بر بیاییم. باید خود را باور کنیم و اعتماد به نفس داشته باشیم و این شرط سالم زیستن است.

 

تنها نقطه افتخار ما بیمارستان های پیشرفته و پزشکان پنجه طلا نیستند، بلکه مردم به عنوان خالقان سلامت قابل افتخار و احترامند. سلامت توسط ما و انتخاب های ما خلق می شود. درست است که گزینه های عادلانه و مقرون به صرفه باید در اختیار مردم قرار گیرد ولی هرچه مردم آگاه تر باشند، دولت و مجلسی را انتخاب می کنند که، برای سلامت آنها بیشتر هزینه می کند. در این شرایط سلامت قربانی سیاست و تجارت، توسعه و امنیت نخواهد شد.

 

هدف ما ایجاد راهبردی جدید در خالقان سلامت است و نه فقط تشخیص و درمان بیماری،  نام وزارت ما، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. چرا نباید نام آن را به وزارت سلامت، ارتقای سلامت و توانمندسازی خالقان سلامت تغییر دهیم؟ مگر 80 میلیون ایرانی سلامت را نمی سازند؟ چرا حوزه آموزش سلامت به مردم ارزش سرمایه گذاری به اندازه تربیت یک پزشک تا به حال نداشته است؟

 

 

برنامه خودمراقبتی به دنبال همه این ایده ها و تفکرات و به دنبال بازگرداندن سلامت به خالقان سلامت است، جنس کار، تفکر مشارکتی است و همه ما باید کمک کنیم تا مردم سالم زندگی کنند.

 

 

 

هر خانه ای باید یک سفیر سلامت داشته باشد

 

تمرکز دولتمردان ما تا به حال و در حوزه سلامت تنها بر روی ساخت بیمارستان و کلینیک های فوق تخصصی و مراکز بهداشتی درمانی بود، در حال حاضر 18 هزار خانه بهداشت داریم و 20 میلیون خانوار که در 20 میلیون خانه زندگی می کنند. پس باید 20 میلیون خانه سلامت داشته باشیم یعنی خانه ای که فردی در آن زندگی کند که برای محافظت از سلامت خود و خانواده اش توانمند است و نام او سفیر سلامت است. برای تربیت سفیر سلامت باید از تمام نیروهای مردمی استفاده کنیم.

 

 مثال:

 

در حال حاضر هر ایرانی دو برابر میزان مجاز روزانه نمک مصرف می کند. اصلی ترین عامل بیماری پرفشاری خون نمک و اصلی ترین علت مرگ ناشی از سکته قلبی، پرفشاری خون است. دوسوم نمک دریافتی روزانه در خانه ها استفاده می شود پس این مردم هستند که مقصرند. اگر بهترین بیمارستان را هم بسازیم، نقشی در آگاهی رسانی به مردم درباره فرهنگ سلامت ندارد و اینجاست که می گویند یک دلار سرمایه گذاری در آموزش سلامت به اندازه 10 دلار بازگشت سرمایه دارد. اگر خودمراقبتی را در برنامه های استراتژیک وزارت بهداشت ادغام کنیم، بین 7 تا 20 درصد بازگشت منابع را شاهد خواهیم بود.

 

 

 

سلامت محصول انتخاب های همه ماست

 

می گویند 20 درصد موارد مراجعه به بیمارستان ها در انگلستان به دلیل ناخوشی های جزئی است؛ ناخوشی هایی که با عدم مراجعه هم بهبود می یابند. این مراجعات هزینه ایجاد می کنند و کیفیت زندگی را پایین می آورند.

 

سلامت محصول انتخاب های ماست. زمانی که درست انتخاب می کنیم، لذت می بریم و در غیر این صورت نزد همه اطرافیانمان و حتی نزد خدا شرمنده خواهیم بود. پس کار ما حرکت به سمتی است که اگر مردم یک بار شکست خوردند، نه خود و تجارب مثبتشان را فراموش کنند و نه خدایی که آنها را آفریده است.

 

 
ما به طور سنتی همیشه می گفتیم که هدفمان افزایش امید به زندگی مردم است، در نظام سلامت مردم محور و خودمراقبتی اما به دنبال افزایش کیفیت زندگی هم هستیم و می خواهیم با امید زندگی کنیم. در واقع به جای این که تنها روز را به زندگی اضافه کنیم، باید زندگی را هم به روزها اضافه کنیم و لازمه این تغییر نیازمند توجه جدی به مشارکت مردمی است.

 

 

 

اکنون در عصر ارتباطات حوزه سلامت، نقش ها عوض شده است. ما باید اطلاعاتمان را در حوزه سلامت با مردم با اشتراک بگذاریم و این کمترین نقش است.

 

 

 

مدیریت بیماری ها باید به مدیریت تغذیه و سبک زندگی تغییر یابد

 

الان دیگر این عقیده وجود دارد که حکومت ها هستند که باید سلامت را بین بخش سلامت، همه قوا، مردم و بازار توزیع کنند چون سلامت یک محصول مشترک است و ما در عصر انقلاب اطلاعات هستیم. ما نیاز به دوبال تغذیه جسم و روح داریم.

 

 

 

گفتمان ارتقای سلامت می گوید فقط به فکر مدیریت بیماری ها نباشیم بلکه سبک زندگی مردم را مدیریت کنیم و برای این کار مردم را توانمند کنیم و اقدام جامعه برای سلامت را افزایش دهیم.

 

در این میان عالی ترین سطح مشارکت، مشارکت مادام العمر فردی برای حفظ سلامت است با این شعار: یک عمر سلامت با خودمراقبتی.

 

 باید به این نکته توجه داشته باشیم که منابع حوزه سلامت و اعتبارات شاید پایدار نباشند پس چاره ای جز این نداریم که بر توانمندی مردم تکیه کنیم و آموزش و پرورشی داشته باشیم که نسل آزاد، ماهر، توانمند، مشارکت جو و مسئولیت پذیر تربیت می کند، جاده ای بسازیم که ایمن است و سالانه 19 هزار نفر جانشان را در آنها از دست نمی دهند، خودرویی بسازیم که ایمن است و سالانه چندین هزار نفر قربانی آنها نمی شوند، اشتغال ایجاد کنیم تا مردم به سمت اعتیاد نروند و همه اینها سرمایه گذاری برای سلامت است.

 

 

 

 65 تا 85 درصد همه مراقبت ها، خودمراقبتی است

 

هر کاری که فرد با تحصیلات نه چندان بالا، برای زنده ماندن، سالم زندگی کردن، خوب زندگی کردن، پیشگیری از بیماری، مدیریت بیماری مزمن، مدیریت بیماری حاد و برای بازگشت به سلامت بعد از بیماری انجام می دهد و برای انجام این کار از مشورت یک نیروی تحصیل کرده استفاده می کند، خودمراقبتی است.

 

 

 

انسان خودمراقب کسی است که بداند وظیفه دارد از دیگران، جامعه، محیط زیست و کشورش هم مراقبت کند و این بخشی از سلامت معنوی یک انسان کامل است.

 

 65 تا 85 درصد همه مراقبت ها، خودمراقبتی است. ما برای این که به این درصد برسیم تا به حال چقدر سرمایه گذاری کرده ایم؟ برای تربیت 25 درصد مابقی که پزشکان متخصص و فوق تخصص هستند، چقدر سرمایه گذاشته ایم؟ نمی توان گفت نباید برای تربیت یک پزشک سرمایه گذاشت اما آگاهی رسانی به مردم و سرمایه گذاری در حوزه توانمندسازی آنها اهمیت چندین برابر دارد.

 

 جمعیت تحت پوشش ما تمام ایرانی هایی هستند که هنوز زنده اند و نیاز به خودمراقبتی دارند خودمراقبتی چهار بخش دارد: مراقبت در سبک زندگی سالم، مراقبت در ناخوشی جزئی، مراقبت در بیماری های مزمن و مراقبت در بیماری های حاد.

 

با سبک زندگی سالم می توان از 80 درصد بیماری های قلبی عروقی پیشگیری کرد. 90 درصد دیابت نوع 2، و 40 درصد سرطان ها قابل پیشگیری هستند و آن هم با سبک زندگی سالم. 10 درصد مردم کشور سیگاری هستند و 4 درصد قلیان مصرف می کنند. سالانه 63 هزار نفر به خاطر استعمال سیگار جان خود را از دست می دهند و 10 هزار میلیارد تومان صرف دخانیات می شود. 80 درصد مردم کشورمان کمتر از میزان توصیه شده میوه و سبزی در روز مصرف می کنند و 33 درصد آنها کم تحرک هستند. 50 درصد مردم چاق هستند و یا اضافه وزن دارند، 19 درصد مردم هم مبتلا به پرفشاری خون هستند. 13 درصد مردم اختلالات قند خون دارند و 27 درصد کلسترول بالا دارند. همه این موارد را با سبک زندگی سالم می توان کنترل کرد.

 

 

 

باید 80 میلیون ایرانی برنامه روزانه خودمراقبتی داشته باشند،  دنیا به این باور رسیده است که مشارکت مردم یک ضرورت و اصل است و باید به دنبال این باشیم که در هر خانه ای یک سفیر سلامت داشته باشیم.

 


ن : گروه سیب
ت :